۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

چیزی به رنگ پوپر (نه پاپر)

1- شماره پاییز و زمستان دوفصلنامه تخصصی فلسفه دانشگاه آزاد واحد علوم وتحقیقات تحت عنوان "پژوهشهای فلسفی" منتشر شد. البته خبر مال 2 ماه قبله اما...

2- مقاله دوست خوبمان آقای رضا علیزاده با عنوان "استنتاج از بهترین تبیین" و نیز دعوای پرویز ضیاء شهابی و سیاوش جمادی بر سر ترجمه کتاب "Sein Und Zeit"(بخش مهمی از دعوا سر ترجمه همین عبارت است) اثرهیدگر(هایدگر؟) میتواند از جذابیتهای این مجله باشد با اینهمه...

3- چیزی که شب گذشته مرا به خواندن صفحاتی از مجله ترغیب کرد مقاله ای بود با عنوان "سیر تحولات فلسفه علم از آغاز تا کنون، یک ارزیابی شتابزده" از علی پایا. جدای از اینکه سیری شتابزده در تحولات فلسفه علم از آغاز تا کنون بود مثل برخی نوشته های دیگری که از ایشان خوانده ام دقت کافی هم نداشت. یک مورد نه چندان مهم آن معرفی فایرابند به عنوان همکار کوهن بود و مخصوصا ذکر این عبارت که «فایرابند ... همچون کوهن معتقد به سنجش ناپذیری نظریه ها و پارادایمهای رقیب بود»(صفحه90، تاکید از من است). در همین عبارت کوتاه دو، سه اشکال ناخوشایند هست: یکی اینکه فایرابند اصلا کاری با مفهوم پارادایم ندارد(آنقدر که در حافظه دارم در کل کتاب "علیه روش" کمتر از انگشتان یک دست از این اصطلاح استفاده کرده است) دیگری اینکه سنجش ناپذیری ترجمه غلطی برای Incommensurability است به ویژه که ایشان گاهی کلمه قیاس ناپذیری را به جای آن به کار میبرد(البته این ترجمه ها رایج اند!). سوم اینکه ناهم مقیاسی (که ترجمه ای درست برای Incommensurability است) نزد کوهن و فایرابند تفاوتهای بنیادینی با هم دارد و بدین جهت عبارت"همانند کوهن" غلط انداز است. رابعا نه کوهن و نه فایرابند به این آسانی ها به این حکم تن نمی دهند که "نظریه های رقیب ناهم مقیاس اند". البته جمله سور ندارد و مهمله است ولی معنای عرفی آن تعمیم حکم به همه مصادیق مفهوم "نظریه های رقیب" است. اما نکته جذاب ماجرا...

4- پررنگترین فیلسوف در "سیر تحولات فلسفه علم، یک ارزیابی شتابزده" کسی نیست جز پوپر(که کم کم شاید بتواند فیلسوفی غیر از پاپر باشد!). ایشان در 4 صفحه محورهای اندیشه پوپر را آورده اند. به این کار ندارم که ایشان هم (عطف به مدعایم در پست قبلی) محور دوم را «قواعد علیه استراتژی اصالت قرار داد Conventionalism» نام گذاری کرده یا اینکه هدف علم را از دیدگاه پوپر در محور اول «کشف و تبیین حقایق جالب توجه درباره عالم(شامل آدمی و طبیعت)» نامیده و حتی به این هم کاری ندارم که در این مقاله علمی پژوهشی دقیقا در جاهایی که نیاز است بدون ارجاعات مناسب عقیده ای را که به هر فیلسوف نسبت داده مستند نکرده است (میدانید که شخصا دلنگران ارجاع نداشتن مقالات نیستم اما...بماند برای بعد). اما نتوانستم از این بگذرم که ایشان در بند دوم محور هشتم (تحت عنوان برخی آموزه های کلی روش شناسانه) یکی از آموزه های پوپر را «رئالیسم و رد نسبی گرایی» نامیده اند(صفحه86، تاکید از من است). بیایید فکری برای پاورقی «پاپر» در صفحات 141 و 142 منطق اکتشاف بکنیم که بعد از دفاعی جانانه از علم عینی و در عین حال عطف به جمله مشهور «تجربه در علوم عینی بر هیچ ستون پولادینی تکیه نزده است» آورده:

«وایل مینویسد:«...به نظر من، در این زوج متقابلین ذهنی – مطلق و عینی–نسبی، یکی از ژرف ترین حقایق معرفت شناختی حاصل از مطالعه
طبیعت مندرج است. هرکه طالب امر مطلق است ناگزیر است به ذهنی گرایی – خویشتن مداری
– تن دهد، و هرکه را شوق نیل به عینیت هست، از نسبی گرایی چاره
نیست
.» پیش از این آورده است «آنچه بی واسطه دریافت می شود، ذهنی و مطلق
است...؛ و از دیگر سو، جهان عینی که علم طبیعی در صدد تبلور بخشیدن به آن
است ... نسبی است
». بورن نیز مقصودش را به طرز مشابه بیان میکند... این
نظریه در اساس، نظریه کانت در باب عینیت است که به طرز عاری از تناقضی بسط یافته
است.» (تاکید از من است)

دوباره نصف شب شد و خوابم گرفته فقط به قول خبرنگارها :گفتنی است دکتر علی پایا از نافذترین چهره ها در مرکز سیاست گذاری علم و تکنولوژی جمهوری اسلامی ایران است.

۴ نظر:

  1. البته یکی دیگر از چهره های نافذ در مرکز سیاست گذارری عالم و تکنولوژی جمهوری اسلامی همون مرد کچله است که ته گروه فلسفه علم اتاق داره! هیچکدام از استادهای فلسفه علم اتاق ندارند اما این کچل یه اتاق واسه خودش داره تازه هر وقت بری می بینی که خوابه!
    علی رضا می دونی چقدر مضحک شدی؟
    آخه یه مقاله فحاشی نوشتی حالا هم داری به در و دیوار می کوبی که ثابت کنی بحث فلسفی داری می کنی! به نظر من دچار عذاب وجدان شدی! برو یه مرکز بازپروری!

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  3. 1- Oberheim مقاله اي دارد درباره ريشه هاي تاريخ مفهوم نا هم مقياسي (يا نا هم سنجه اي) كه در آن تقريباً نتيجه مي گيرد كه اگر چه مي شود فايرابند را واضع اين اصطلاح در فلسفه علم به معني خاص و جديد آن دانست (اين اصطلاح از دوران يونان باستان بين رياضيدانان رايج بوده) اما ايده نا هم مقياسي (برخي) نظريه هاي علمي از مدت پيش در فضاي فكري مطرح بوده است.
    2- "جهان نسبي است" لزوماً به معناي نسبي گرايي فلسفي نيست. بريجمن هم معتقد است جهان نسبي است به اين معني كه كلاً فيزيك در نسبت بين مشاهدات و ابزار آزمايشي معنا پيدا مي كند ولي اين لزوماً بدين معني نيست كه دانشمندان هنگام گذر از نظريه اي به نظريه ديگر با جهان متفاوتي سر و كار دارند. بايد ديد مفهوم نسبي در اين متون (و مقاله مورد ذكر) به چه معنايي به كار رفته است.

    پاسخحذف
  4. برای دکتر نسرین:
    1- سلام
    2- درباره نکته اولتان حق با شماست و در تکمیل آن یک پست جداگانه گذاشته ام.

    3- نسبی گرایی پاپر در مرحله اول کاملا معرفت شناسانه است. او در فصل یک منطق اکتشاف تصریح میکند که از میان سه راهی که فریز به عنوان بنیاد معرفت پیشنهاد میکند(1- تسلسل 2-جزم و 3- تکیه بر محسوسات) پوزیتیویستها راه سوم را برگزیده اند. او به این روش حمله میکند و میگوید انتخاب این راه جلوی انتقاد همگانی را میگیرد. زیرا درک ما از محسوسات بالذات «فردی و یقینی و مطلق» است.در حالیکه ما در جستجوی علم عینی هستیم. در این context معنای عبارات ذهنی-مطلق و عینی-نسبی کاملا معرفت شناسانه و به وضوح رای به نوعی معرفت شناسی است که اگرچه میتوان از اطلاق نسبی گرایی به آن پرهیز کرد تا دقت کلام حفظ شود اما هرگز در ضدیت با نسبی گرایی نیست زیرا بوی آن را میدهد.
    در واقع فایرابند وقتی به اندازه کافی از استادش پاپر آموخت از همان راه استاد به این نتیجه رسید که واقع گرایی لازمه نسبی گرایی است. نویسنده "سیر تحولات فلسفه علم..." به هیچ وجه متوجه نسبت واقع گرایی و نسبی گرایی نزد پاپریها و نوپاپریها نیست.او واقع گرایی پاپر را عامل ضدیت او با نسبی گرایی میداند!

    پاسخحذف